حسرت یک زمستان واقعی
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۹۹۳۱۴
ای کاش زمستان برگردد به اصلش، به ذاتش؛ به آن روزهایی که شب میخوابیدیم، صبح پا میشدیم و میدیدیم که کوچه پر از برف است، در خانه همسایه پیدا نیست و در آن سفیدی مطلق فقط رد پای گنجشکان کوچک ِ بازیگوش پیداست. برف اعلا و آسمانی که با دل پر همچنان میبارد.
بمانیم در خانه، چون اخبار ساعت ۶ صبح اعلام کرده که مدارس تعطیل است و ما شال و کلاه کنیم و برویم کوچه با دوستانمان برف بازی؛ گلولههای سفید پر از شادی بهم شلیک کنیم و انگشتانمان از درست کردن آدم برفی که هیچ وقت گرد و تمیز مثل کارتون ها در نمیآید، یخ بزند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانه بوی لبو و شلغم بدهد. از آن شلغمهای شیرین که رد خونش را به آب پس میدهد. بوی آش همسایه با لبو و شلغم ما بپیچد در کوچه و بشقاب لبو و شلغم برود خانه آنها و کاسه آش همسایه بیاید خانه ما.
مادر دانههای جدید کاموا را بندازد به میله و پشت هم ببافد، نخودی، دو رج زیر، یک رج رو تا بشود کلاه و شالگردن بلند برای پدر که با موتور باید برود سر کار و همیشه سرماخورده است.
میچسبیم به بخاری، هر که زرنگتر به بخاری مقربتر و آن که دورتر، سهمش پتوی پلنگی سنگینی باشد که سوغات مادربزرگ است از مکه مکرمه.
یک چشممان به آسمان باشد و چشم دیگرمان به اخبار که ببینیم نصیب ما از برف سنگین، یک روز تعطیل دیگر هم هست یا باید فردا با چکمههای پلاستیکی تا خود مدرسه تلوخوران برویم.
پدر بیاید و خودش را به پشت بام برساند با پارویی که از اواخر پاییز در گوشه حیاط پارک است؛ برود و بروبد هرچه برف از صبح آمده که مبادا سقف شکم باز کند و برفهای آب شده نصفه شب گریه شوند روی سر ما.
کجایی زمستان؟ ای کاش برگردی و از حسرت در بیاری ما را. تو را چشم در راهیم ای زیبای سفید و سرد.
فهیمه طباطبایی
کد خبر 819782 منبع: همشهری آنلاین برچسبها برف زمستانمنبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۹۹۳۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشار ۳ نمایشنامه
در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب، سه کتاب نمایشنامه با عنوانهای «رازی بین من و تو»، «در تنم زمستان شد» و «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» راهی بازار کتاب شد.
به گزارش ایسنا، «رازی بین من و تو» با شمارگان ۳۰۰ نسخه، «در تنم زمستان شد» با شمارگان ۵۰۰ نسخه و «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» با شمارگان ۵۰۰ نسخه در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیدند.
در معرفی این نمایشنامهها آمده است: «رازی بین من و تو» به قلم محمدرضا امیرخانی تصویری از زندگی علی، جانباز اعصاب و روان است. علی هنرمند پتینهکاری است که در جبهههای جنگ دچار موج انفجار شدیدی شده و همچنان با این توهم که همرزمش را کشته است، دچار عذاب وجدان است. در ادامه دکتر بخشی برای رهایی او از این توهم دست به کار میشود.
«در تنم زمستان شد» اثری از مصطفی سیفی برشی از زندگی رونیا یک دختر کرد ایزدی است که چند سال اسیر داعش بوده و اکنون پس از فرار از دست داعش به آلمان گریخته، اما یک روز مرد داعشی که سالها رونیا را اسیر کرده، وارد خانه او میشود.
«روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» نمایشنامه دیگری است که به قلم محمدرضا آریانفر به چاپ رسیده است. آریانفر در این کتاب، چهار نمایشنامه شامل «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر»، «آنگاه که خدا از دهان سنگ ترانه میخواند»، «کسی در خوابهایم قدم میزند» و «سراغ خوابهایم را از باد بگیر» را به نگارش درآورده است.
انتهای پیام